۲۷- دور از هیاهوی داشتن...

می‌خواهم بگویم می‌شود از دور (!) هم دوست داشت!

ساده‌تر بگویم:

*می‌شود ساده‌تر هم دوست داشت...*

دور از هیاهوی خواستن...

دور از هیاهوی داشتن...

دور از هیاهوی خواستن و نداشتن... نرسیدن...

دور از هیاهوی رسیدن و بعد تلاش برای ماندن تا همیشه!

*می‌توان از دور هم دوست داشت*

دور از هراس از دست دادن...

دور از هراس تنها ماندن ناگهانی...

حتی دور از او که خواستنی‌ست...

*می‌توان از دور هم دوست داشت *

باور کن بدون خواستن و رسیدن هم می‌شود... می‌شود...

بدون خواستن،‌ بدون رسیدن، بدون ماندن... حتی بدون او

*می‌توان از دور تا همیشه دوست داشت!

۲۶

وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد ... و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛ به بازیش می‌گیریم هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر، ما بی‌رحم‌‌تر. تقصیر از ما نیست؛ تمامیِ قصه‌هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند!

۲۵

حال من بد نیست غم کم می­خورم 

کم که نه هر روز کم کم می­خورم 

آب می­خواهم سرابم میدهند 

عشق می­ورزم عذابم می­دهند 

گاه بر روی زمین زل می­زنم 

گاه بر حافظ تفال می­زنم 

حافظ دیوانه فالم را گرفت 

یک غزل آمد که حالم را گرفت: 

ما ز یاران چشم یاری داشتیم  خود غلط بود آنچه می­پنداشتیم!

۲۴

دیگه مرده شور این زندگی رو با همه چی‌ش نبره الهی 

 

بعضی وقتا اینقد آدم داغون می‌شه نمی‌دونه چی بگه و کجا بره حرفش رو بزنه! میاد اینجا پست ‌می‌زنه!  

 


۲۳

مرده شور همه چی این زندگی رو با هم ببرن!

۲۲

بهترین عادت این است که به هیچ چیزی عادت نکنی در اینصورت همیشه آزاد و رها خواهی بود و برای رفتن به فرداهای روشن‌تر هیچ تردیدی نخواهی داشت.

۲۱- مقدس نیست

من به خانواده اعتقاد ندارم! خانواده یه جور دروغه! اونایی که تموم دنیا رو جوری ساختن که بتونن از مَردُم بهره‌کشی کننُ بهشون مسط باشن این دروغُ درست کردن! آدم تنها، زودتر طغیان می‌کنه وُ وقتی با کسای دیگه‌س تن به سرنوشت می‌سپاره! خانواده بلندگوی نظامی که به تو اجازه‌ی اطاعت نکردن نمی‌ده! خانواده اصلا مقدس نیست! تنها چیزی که هست چند تا مرد و زنن که قرارِ هم نام باشنُ زیر یه سقف زندگی کنن! اکثرن هم دیگه رو دوست ندارن! 

 

 

*برگرفته از کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد... از اوریانا فالاچی

۲۰

دارم سعی می‌کنم... سختِ خیلی سخت! اما من روزهای سخت‌تر از این هم داشتم! 

 دلم می‌خواد این آخرین مطلبی باشه که تو این زمینه اینجا می‌نویسم! باید بتونم! باید 

 

اندیشیدن به این‌که دیگر نمی‌خواهم به تو بیاندیشم، همچنان اندیشیدن به توست!

پس بگذار بکوشم نیاندیشم که نمی‌خواهم به تو بیاندیشم!